اسلام در سرزمینی نازل شد که به لحاظ ساختار ها ونظامات اجتماعی در نقطه کور ورها شده قرار داشت
جامعه ای رها شده وبدو ی که هیچ نظم و نظامی را تجربه نکرده بودودر فقر وفساد وتبعیض وانواع اشکال سکس غوطه وربود
جامعه ای به تمام معنا آزاد و رها شده که خو ی انسانی در حال محو گردیدن بود
جامعه ای چنان بی جاذبه که حتی حکومت ساسانی زحمت اعزام یک گروه صد نفره وتصاحب آن را به خود نمیداد
خدا پیامبری از جنس خودشان برایشان تعیین کرد که گرچه امین بوداما تارک دنیا نبود تجارت میکرد و همسر اختیار کرده بوداین قوم با این ویژگیها و پیامبری که حتی خانواده اش اورا طرد میکنند وخدا دستان بریده عمویش را آرزو میکنددر فرآیندی کمتر از 50سال به بزرگترین حکومت ونظامات دنیوی تبدیل شد
خدا ی رحمان در این فرآیندمیخواست کیمیای اسلام را وماهیت انسان را به شیطان رجیم نشان دهد
هنر دین اسلام تبدیل انسان های سقوط کرده به اعلا درجه مراتب انسانی برای حضور در عرصه کار وتلاش وزندگی است
ادامه دارد...